اس ام اس عاشقانه و نوشته های زیبا

اس ام اس عاشقانه و نوشته های زیبا

اس ام اس عاشقانه و نوشته های زیبا

اس ام اس عاشقانه و نوشته های زیبا

اس ام اس عاشقانه و نوشته های زیبا

اس ام اس عاشقانه و نوشته های زیبا
اس ام اس عاشقانه و نوشته های زیبا
ثبت شده در ستاد ساماندهي وزارت فرهنگ و ارشاد
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما
موضوعات
آرشیو
پشتيباني آنلاين
آمار
چت باکس
نویسندگان
نظرسنجي
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
اس ام اس عاشقانه و نوشته های زیبا

تا یادت میکنم باران میبارد
نمیدانستم لمس خیالت هم وضو میخواهد !

 

 

زمستان را باور نکن
هوا بی تو سردتر از این حرفهاست !

 

 

 

کار من از یکی بود یکی نبود گذشته ، من در اوج قصه گم شدم
عشق یعنی یکی بود یکی نابود !

 

 

ماهی به آب گفت بی تو میمیرم ، آب خواست امتحانش کنه گفت میرم به حرفات فکر میکنم ؛ رفت و زود برگشت اما ماهی مرده بود !
هیچوقت با نبودنت امتحانم نکن !

 

 

 

رفتگر جوان عاشق شده بود ، جرات گفتنش را نداشت ، هیچکس هم نمی دانست چرا کوچه دخترک از همه جا تمیزتر است !

 

 

سهم آرزوی امشبم دعای آرامش توست...
حتی اگر برای بدست آوردن آن، سراغ هر کسی بروی جز من....

 

 

 

عزیز غزلهای ننوشته ام، خودت بگو.. تویی که هدف زندگی ام شدی.. چه بنویسم در این غروب بی تو؟ تو تنها کسی هستی
که انگشتان احساسم را بوسیدی.. عزیزکم: مرا به تنهایی نسپار، که در پس آن تنها تر خواهم شد…

 

 

میبندم و باز میکنی
من “دل” را به مهرت ، تو “من” را از سرت !

 

 

بعضی وقتا هست که دوست داری یکی کنارت باشه محکم بغلت کنه بذاره اشک بریزی تا سبک بشی بعد آروم تو گوشت بگه “دیونه چته ؟ من که باهاتم ! ولی نیست.

 

 

 

نوشته ها بهانست . . .
فقط می نویسم که یادآوری کنم به یادتم . . .

 

 

ایمان می آورم به دوستی و صداقت قاصدک! روزهاست که، صدایم را شنید…
نگاهم را خواند..
محبتم را
فهمید..
غصه هایم راگریست..
خوشی هایم را خندید..
و همه شان را رساند به دور دستهای خاکستری! این روزها، بیشتر از
همیشه، قاصدک را میخوانم! و "تو" امروز هرچه قاصدک دیدی، جز پیام دلتنگی های من چیزی از او نخواهی شنید…

 

 

 

شاعر گفت پائیز وقتی است که عزیزت برود ؛ آه از این بهمن زرد ، آه از این اسفند پائیزی !

 

 

آنکه تو را دوست دارد به ساز آرام بودنت راضیست
نمیخواهد رقاصه ی سازهایش باشی !

 

 

 

چشمانم کم کم از کار می افتند..، نمیدانم شاید دستان بالشتم هستند که مواظب چشمانم باشند.. ولی چشمانم بهانه
میگیرند پیراهنت را.. کاش دستان پیراهن تو مراقب چشمان من بودند.. نه دستان بالشتم…

 

 

کلید هایم از جیبم می افتند ، کیف پولم را گم می کنم ، گوشی ام را جا می گزارم و عجیب که “تو” را که نیستی می برم با خودم در جیبم ، در کیفم و در دلم !

 

 

 

من اهل قناعتم..... همین هوای خوب دوست داشتنت راباتمام دنیا عوض نمیکنم

 

 

خیالت را میفرستی در میان رویاهایم که چه شود ؟ که نبودنت را به رخم بکشی ؟؟؟

 

 

 

دیدی که سخت نیست تنها بدون من
دیدی که صبح میشود شبها بدون من
این نبض زندگی بی وقفه میزند
فرقی نمیکند با من ، بدون من
دیروز گرچه سخت ، امروز ھم گذشت
طوری نمیشود فردا بدون من !

 

 

عکس زیبایت را، گذاشته ام روبروی چشمانم.. از پشت آن قاب ضخیم شیشه ای.. بادستان آویخته درهم.. زل زده ای به من آن
هم باآن نگاه آرام عمیقه همیشگی.. من کلماتم ازتو بوی پرستش میگیرد.. بی آنکه رنگ تردید بردارد، اینجا! پس از روزها.. معنی متفاوتی از تو را
زمزمه میکنم.. ونام شیرین ات را آهسته وآرام بر لبانم جاری میکنم.. برگرد، دیگر طاقته دلم تمام شده..



تعداد بازديد : 63
سه شنبه 8 بهمن 1392 ساعت: 15:38
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
تبادل لینک هوشمند
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
آخرین نظرات کاربران